تو را فراموش کرده بودم
آسمان
وتو چیزی بیشتر
از حضور مبهم نور نبودی
رؤیت شده –بی نامی-
با چشمان خسته رخوت زده من
و تو ظاهر شدی در میان کلام
کاهل ونومید مسافر
همچون منظری از آبچاله های مکرر کوچک
در سرزمین آب خیزی رؤیت شده در خواب
امروز بر تو خیره شده آهسته
وتو صعود کردی به اسم خود
آهسته آهسته