تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

زن عشق می‌کارد و کینه درو می کند
دیه‌اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر

می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...

برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه لازم است ولی تو هر زمانی بخواهی به لطف قانون‌گذار می توانی ازدواج کنی!

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی‌شوی

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد

او بی خوابی می‌کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می‌بینی

او مادر می‌شود و همه جا می‌پرسند نام پدر....

و هر روز او متولد می‌شود؛ عاشق می‌شود، مادر‌می شود، پیر می‌شود و می‌میرد

وقرن هاست که او عشق می‌کارد و کینه درو می کند؛

چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان

جوانی بر باد رفته اش را می بیند .

نظرات 2 + ارسال نظر
شیرین دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.tanhaeehayam.blogsky.com

سلام متن جالی بود به وب منم سربزن خوشحال میشم

خویشتن دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.khishtan.blogsky.com

با این وجود خیلی تلخ نوشته بودی اگر هم تمام این انسانیت از من و تو و از نسل ما گرفته شود باید بهای برگرداندن آن را پر داخت
چیز دیگری هم هست
و آن این است که
حضرت مولانا زن را خالق می داند نه مخلوق
و
خداوند آنچنان از آفریده خود (زن) خوشش آمد که در زمان خلقت بر خود مر حبا گفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد