از رویای آدمی بایدگریخت از انتهای آسمانشان باید دیدن را آغاز کنی تو باید آن باشی که هیچ جا از تو نشانی به ضخامت درد نباشد باش تا بودن را بیاموزانی از انانکه هیچ گاه خود نبوده اند ودایم در بند شیاطن عدالت مخواه آرام باش آسوده به آسمان نگاه کن آنجا که خورشید غروب می کند تاریکی اعاز می شود اینان که تو رنج نامه دردشان کردی بندگان شیاطینند در گیرودار مضحکه های دنیوی .اینک من بال گشوده ام برای پروازی که فرشتگان باید یاریم کنند.