-
گسستگی
دوشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1388 15:43
به تارک زمین می ریزد نفسهای از هم گسسته ام آنگاه که سنگها ستاره می شوند در بیشمار آروزهای فسرده ام
-
غزل
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1388 11:20
تاخت می زنم هستی را برای انعکاس پاکیت درون چشمهای کم فروغ زندگی
-
بدی
شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1388 14:49
خانه تکانی کرده ام دلم را بعد از این مهربانی ممنوع
-
سقوط
جمعه 4 اردیبهشتماه سال 1388 10:26
رج می زنم باران را خورشید آب می شود در دستانم بر زمین می چکد آخرین نفس هایم
-
مسخ
سهشنبه 18 فروردینماه سال 1388 09:59
سر می کشم جام تلخ لحظه هایم در روزهایی آدمی مسخ پوچی است
-
اندوه
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1387 17:43
از پس این روزهای کدر رنگی نیست جز سیاهی لحظه هایی نمناک
-
آرامش
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1387 12:18
نسیان آرامشی است بی بدیل در سیاهچاله ای که فلسفه بودن نبودن است
-
دلتنگ حضور
یکشنبه 11 اسفندماه سال 1387 12:20
گاهی نیست برای نوشتنت گامی نیست تا دیدنت بودن یعنی نبودنت فرقی نمی کند نه دروغ می گویم تو باور مکن
-
ضرباهنگ
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 17:31
به فاصله یک دلتنگی قورت می دهم همه ضربآهنگهای دیروزش را درپنهان ترین لایه های امروزم
-
روزگار
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1387 15:59
سنگین سنگین می کشانی نگاهت را بر لحظات پاره من
-
رسوب
جمعه 25 بهمنماه سال 1387 12:44
رسوب کرده ام در آبی سرد لحظه ها
-
دلتگی های آدمی را پایانی نیست
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 17:53
در باد فریاد کن تا آسمانی شود دلتنگی هایت آنگاه که زمین از اندوههایت تیره و تارشد پ:دلتگی های آدمی را پایانی نیست
-
فاصله
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 12:01
گاهی فاصله ها پیوند می دهد آنچه را که در حال گسستن است
-
آفریدگار
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1387 16:04
این روزها ترا هم گم کرده ام میان خطوط مبهم زندگی
-
x
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1387 10:55
همه چیز را می بخشم به لحظه ای فنا شدن
-
زمینی
یکشنبه 29 دیماه سال 1387 10:47
چگونه آسمان شوم که پای لحظه ها ی من به خاک سرد وبی رمق هزار بار بسته شد ودر تلاطم زمین درون خاک بی کسی به گورها نشسته شد چگونه آسمان شوم
-
زخمه
سهشنبه 17 دیماه سال 1387 16:58
روزهای من تکرار زخمه هایی است که درد را بی رحمانه می نوازد
-
نفس تلخ
شنبه 7 دیماه سال 1387 16:17
هواآلوده است تو آلوده ترش مکن باحرفهایت
-
تاریک
شنبه 7 دیماه سال 1387 16:16
میان این همه روشنایی در تاریکی ذهن ها نشسته ام
-
خفگی
دوشنبه 25 آذرماه سال 1387 11:13
این روزها بی حوصله تر از آنم که فریادی بزنم
-
کلام
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 17:45
دچار گنگی ام در روزهایی که سنگسار می شوم با کلماتی سنگین پ:وخداوند چه تلخ آفرید انسان را
-
فرار
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 17:43
از پس این روزها صدایی می آید برو نمان رها شو
-
سالگرد ازدواج
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387 13:00
گفته بودم ده ساله که بشوییم می شناسمت اما اقرار می کنم گاهی نمی شناسمت
-
صفت آدمی
جمعه 15 آذرماه سال 1387 13:14
میمیرم شبها در عطش وروزها قندیل می بندم در انجماد آدمیان
-
آدمها
جمعه 15 آذرماه سال 1387 13:08
جستجوی من تمام سوال من بی جواب بود سکوت کن سکوت
-
رهایی
سهشنبه 12 آذرماه سال 1387 11:10
دلتنگ آمدن هستی می دانم ولی این جا هیچ دلی تورا انتظار نمی کشد
-
نامیدی
سهشنبه 12 آذرماه سال 1387 11:08
درها بسته می شوند یک به یک گویی کلیدشان را در چاه ویل انداخته اند
-
آبستن حوادث
سهشنبه 12 آذرماه سال 1387 11:07
تو آبستن امروز ودیروزی تو از پس زایشی تلخ، آمده ای حادثه ای تلخ تر در کمین توست
-
آشنایی
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 14:35
سرانجام آمدند روزهایی که دیگر مقدس نیستند
-
کودک سر راهی
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1387 14:29
تاابد برسرراه می مانم تو میدانی نامم چیست برراه نهادندم در راه مانده بودم