-
نفس
یکشنبه 2 تیرماه سال 1387 12:22
اعتماد به نفسم را از دست داده ام پی نوشت:۲+۲چند می شود
-
ادم
یکشنبه 2 تیرماه سال 1387 12:14
حوا بغض کرده بود هیچ چیز ارامش نمی کرد نبود آدم همه زمین را به دنبال سیب گشته بود
-
دردینه
شنبه 1 تیرماه سال 1387 15:00
وامانده ام رها بی آنکه بدانم تا کجا فرو می روم
-
ای ادمها
شنبه 1 تیرماه سال 1387 14:54
در پس این روزهای ابری آی ادمها افتابی هست؟
-
بن بست
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1387 14:10
به بن بست دنیا رسیده ام می خواهم باز گردم به چه امید آخر..
-
خدا
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1387 13:58
مهم نیست خیلی ها منو دوست ندارن یکی اش هم خدا
-
خدا
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1387 13:46
هیچ خدایی را نمی خواهم خدای من رهایم کرده است
-
بد
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1387 13:44
بد آوردن هم حدی دارد من این سدرا هم شکسته ام
-
امید
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 13:13
به انتظار خود نشسته ام روزی دوباره طلوع خواهم کرد
-
آرامش
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 13:11
آسوده باش خوم را خط می زنم وتو به هیچ نایندیش پاکت می کنم آنگاه دیگر هیچ ...
-
سردی
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 13:06
این حضور سرد بازهم نگاه تو این صدای نارسا ومن تشنه یک صبح نورانی ام
-
نورا
یکشنبه 26 خردادماه سال 1387 12:23
دلتنگ آمدنت بودم وتو ناگاه باریدی مهربان...
-
آواز
یکشنبه 26 خردادماه سال 1387 12:19
این روزها فقط بیات می شنوم
-
پایان
یکشنبه 26 خردادماه سال 1387 11:57
آن قدر دلسرد این پایانم که هیچ آغازی دلخوشم نمی کند
-
تاریکی
شنبه 25 خردادماه سال 1387 16:58
این روزها آفتابی نیست شب است
-
دل
شنبه 25 خردادماه سال 1387 13:47
غرورش را مشکنید اودلی شیشه ای دارد
-
اشتباه
جمعه 24 خردادماه سال 1387 15:58
از آغاز چنین بود نوبت ما که می رسید بازی تمام می شد
-
حوا
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1387 15:50
من یک حوای بغض کرده ام رهایم کنید
-
دلمرگی
سهشنبه 21 خردادماه سال 1387 15:01
من بارها مرده ام من بارها برای وسعت تنهایی ام گریسته ام من سالها پیش مرده ام تمام
-
سفر
شنبه 18 خردادماه سال 1387 15:53
بازگشته ام بی آنکه خودم باشم گویی چیزی را به ودیعه گذاشته ام
-
لجن خوار
شنبه 11 خردادماه سال 1387 16:24
ازخوک هم پست ترند اینان که لجن خوارگی را به حد اعلا رسانده اند
-
بی بهانه
جمعه 10 خردادماه سال 1387 16:00
راست می گویم بی هیچ بهانه ای دیگر دوستت ندارم
-
بی ادب
جمعه 10 خردادماه سال 1387 15:59
از این همه وقاحت حالم بهم می خوره / صد بار بهت گفتم هیچی / نمی دونم جرا فکر می کنی خدایی / تحملت سخت شده از خدا فقط صبر می خواهم / شعور چیز خوبی که خدا به همه نداده / گاهی آنقدر تلخ می شوی که منم دوستت ندارم...................
-
اعتراض
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 15:53
تنها به تو اعتراض می کنم چون نگاهت به ماست
-
بدی
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 15:40
آدمیت اذیتم می کند می خواهم دمی را در حیوانیت بگذرانم
-
خدای من
یکشنبه 5 خردادماه سال 1387 14:11
هنوز هم صدای ما می رسد به گوش تو وتو مهربانتر از همیشه ای
-
فقط دروغ
شنبه 4 خردادماه سال 1387 15:07
آدمی نبود/ اگر دروغ گفتن را بلد نبودیم/ راستی چه می کردیم / لابد یکدیگر را می کشیم
-
چرت وپرت
جمعه 3 خردادماه سال 1387 15:57
بهآسمان می روم /زمین جای من نیست/تمام مفاهیم تلخ دنیا این جا در حرکتند/طلبی ندارم پس می روم بی آنکه بخواهم انسانیت را بیاموزانم/تابستان واین همه سرما حکایتی است.. .. . پی نوشت :بی ربط
-
امروز
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1387 12:11
امروز اتوبوس بوی زندگی می داد مردم با هم مهربان بودند بی دلیل
-
پستی
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1387 14:59
اینان که قبای رذالت به تن کرده اند به انسانیت بارها ستم کرده اند . . اینان بیچاره گان وادی زر وزورند