-
آن بالاها
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 14:52
احساس میکنم کسی آن بالاها مرا دوست ندارد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 13:16
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 13:14
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 13:13
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 13:12
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 13:11
-
دوستی
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 12:25
کسی آن بالا هامرا دوست ندارد
-
تو
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 17:15
گاه و بیگاه شدن یعنی تو وتو یعنی رخوت
-
زندگی
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 17:02
گاه می ب ینم گاه می مانم گاه می رنجم گاه می گریم گاه می خندم
-
صدا
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 14:34
زمانه چوب میزند چه بی صدا تو می خوری . . . بیا به من بگو چرا کنون فسرده ای.........
-
هیچ
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 10:25
هیچ پاسخی فقط سکوت می کند ومن در این سوال هماره غرق می شوم...........
-
تا همیشه
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 18:27
همیشه انتظار خفه ام می کند تا سر حد مرگ.......
-
گم شدن
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 18:19
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
-
قلب
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 19:32
یکی می گفت : قلب مرد ها در شکمشان است
-
آرامش
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 19:27
آرامشی جاودانه میخواهم........
-
صبر
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 14:28
صبر می کنم چون گیاه او تلخ می شود انتظارمن
-
سهم من
جمعه 23 فروردینماه سال 1387 15:18
لحظه هایم پر تنش سهم من از این روزها ست دلواپسی سهم دیگرم . . .
-
خریت
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 15:50
خریت روشی است برای فرار از واقعیت
-
فردا
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 13:37
امروز حالم گرفته است فردا را نمی دانم..................
-
دروغ
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 13:33
سهم ما از درستی دروغگویی است
-
نومید
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1387 14:21
هیچ امیدی نیست هیچ ............ مگر خدا دعا کند
-
شکست
شنبه 17 فروردینماه سال 1387 17:22
وقتی که رفت ندید در من چه نگاهی شکست
-
بوی گرفتگی
شنبه 17 فروردینماه سال 1387 17:15
این جا دنیا بوی یکرنگی نمی دهد این جا نباید انتظار داشته باشی مهربانی پاسخ مهربانی باشد .این احساس بدی است در آغاز یک سال نو که بوی گندیدگیش تمام ذهنم را پر کرده است . شاید این جا دوزخی است که خداوند وعده داده است.این همان زمانی است که دیگر کلمات نمی توانند به یاریت بیایند وتنها جملات در مویرگهای ذهنت باید پرسه بزنند.
-
تنهایی
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1387 13:49
می خواهم تنها باشم مثل خدا
-
دوباره
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1387 13:44
امروز دوباره نه سه باره آتش گرفتم
-
بمان
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1387 12:03
قطار که می رود توهم می روی من می مانم له شده میان ریلها
-
بنویس
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1386 16:01
بنویس حیاتِ خانه ی ما خالی ست بنویس حوض برهنه از آب برهنه ازماهی ست بنویس بهاری که می آید با زبهاری نیست بنویس...............
-
دغدغه
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1386 15:52
روزهای پایانی است وما مثل همیشه دغدغه حقوقهامان را داریم قسمت جالب قضیه این است که روزنامه نگاریم ودایم از دموکراسی حرف می زنیم واحقاق حقوق .اما متاسفانه در محل کارمان جرات اعتراض را از ترس از دست دادن کار نداریم حالم از این همه حقارت بهم می خورد یکی آنقدر دارد ویکی در اسفند حسرت مخورد به جای قندوشیرینی....من که هیچی...
-
خوبی
چهارشنبه 22 اسفندماه سال 1386 18:05
خوبی کردن سخت شده است دیگر نمی توانی ازهمه انتظار داشته باشی بعضی ها فقط در قبال منفعت مهربانی می فروشند در دنیای بدی زندگی می کنیم .مارا چه می شود که این همه سنگدل ونامهربانیم.امروز خیلی ها را شناختم ودوباره خواهم شناخت.
-
فاصله
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1386 13:56
گاهی فاصله راهی است تارهایی وشاید دلی را بشناسی پی نوشت :برای اونکه تو فاصله ها فکر کردم من از یادش رفتم.