ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه زهر بگو مگوی هم هر روز سلام وپرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آینه بهشت اما...آه بیش از شب وروز تیر ودی کوتاه اکنون دل من شکسته وخسته است زیرا یکی از دریچه ها بسته است نه مهر فسون نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هر چه کرد اوکرد
عشق، عشق می آفریند عشق، زندگی می بخشد زندگی، رنج به همراه دارد رنج، دلشوره می آفریند دلشوره، جرأت می بخشد جرأت، اعتماد به همراه دارد اعتماد، امید می آفریند امید، زندگی می بخشد زندگی ،عشق می آفریند عشق ،عشق می آفریند