تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

گاهی از خودم بدم می اد. گاهی دلم برای همه ادمهای بدبخت میگیره .از دستان ناتوان وگنگهکار من چی برمی اد .همسن پدرم کمتر یا بیشتر باید باشد تی به دست وخسته زیر پایمان را می شوید و می سابد. خدایا از من چه بر می اید که ترا راصی کند .

سنگی

 
کلمات

بی رنگند

انسانها

از سنگند

خدایان

دلتنگند

سردی

این روزگار ماست

تلخی

سختی

تندی

این نمادماست

سردی

نامردی

صدرنگی

 

 

زندگی

 

  زادن

  بودن

  خوردن

   ماندن

  رفتن

  مردن

 

 

دلتنگ

در این جا آسمان بی رنگ

هوا دلتنگ

زمین پر سنگ

دل ما آدما گاهی

پر از فریاد و پرنیرنگ

 

 

هبوط

سقوط

فرود

من فرود امدم

یا  هبوط کرده ام 

نه

شاید  صعود کرده ام

از اسمان یا زمین

به شب یا که روز

من  سقوط کرده ام

هبوط

سقوط

فرود

من فرود امدم

یا  هبوط کرده ام 

نه

شاید  صعود کرده ام

از اسمان یا زمین

به شب یا که روز

من  سقوط کرده ام