چگونه آسمان شوم
که پای لحظه ها ی من
به خاک سرد وبی رمق
هزار بار
بسته شد
ودر تلاطم زمین
درون خاک بی کسی
به گورها نشسته شد
روزهای من
تکرار زخمه هایی است
که درد را
بی رحمانه می نوازد
هواآلوده است
تو آلوده ترش مکن
باحرفهایت
میان این همه روشنایی
در تاریکی ذهن ها نشسته ام