گم شده ام
پیدا نمی کنم
خودم را
تمام فصل را
گریه می کنم
برای آنچه که از دست داده ام
امروز قلب من کوچک
وبدی های دنیا بزرگ شد
ازاین همه خستگی خسته ام
..............
خنده می کنیم
تاطلوع
گریه هایمان
تاغروب
خنده های تلخ
لحظه های خوب
روزهای ترش
تمام می شود
روزهای ما تمام می شود
سرد وگرم
روزهای توست که آغاز می شود
به خانه می روم
دنیا تعطیل شد !
پ: روزنامه مان از دوشنبه تطیل می شود و ما بیکار
در خود تنیده ام
دستانم را بسته اند
له می شوم
خراوار ، خروار
زیر بار این همه رنج
این چنین ملامتم مکن