تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

حذف

دیده که نمی شوی  

پاک کن خودت را

سهم

شادی را قسمت می کنند  

در کوچه ،راه و خیابان 

و من بی هیچ زنبیلی   

به خیابان می روم 

دیدن ممنوع

  

ترکه می زنی به زخم هایم

با نگاهت 

بی آنکه بدانی

 پس  

نقاب می زنم 

 به چهره ای که مهربانی 

 هیچ گاه نصیبش نمی شود