خانه ام ابری ست...
خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دائم می نوازد نی ، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش.
قیصررفت مانند همه انانی که عزیز بودند و در اوج رها شدندو تحمل این منتکده را نداشتند او اسمانی بود وبه اشتباه به زمین امده بود .
قیصر امین پوردر دوم اردیبهشت 1338 در گتوند خوزستان به دنیا آمد و در سال 1376 مدرک دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی دریافت نمود ،وی سالها مشغول تدریس در دانشگاهها بودهاست و نیز سردبیری ماهنامه ادبی ، هنری سروش نوجوانان را به عهده داشتهاست.دکتر امینپور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در گتوند دزفول به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دزفول ادامه داد و در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد.قیصر امینپور، در سال ۶۳ بار دیگر و این بار در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایاننامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعى کدکنی با عنوان «سنت و نوآورى در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایاننامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.قیصر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال ۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امینپور در سال ۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد.از وی در زمینههایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شده است که به آنها اشاره میکنیم: طوفان در پرانتز (نثر ادبی، ۱۳۶۵)، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، ۱۳۶۵)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، ۱۳۶۸)، بیبال پریدن (نثر ادبی، ۱۳۷۰) و به قول پرستو (شعر نوجوان، ۱۳۷۵).از دیگر آثار قیصر امینپور، میتوان به مجموعه شعر «آینههای ناگهان» ۱۳۷۲، «گزینه اشعار» (۱۳۷۸، مروارید) و مجموعه شعر «گلها همــه آفتابگرداناند» (۱۳۸۰، مروارید)،«دستور زبان عشق» (1386، مروارید) اشاره کرد.وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و در نهایت حدود ساعت 3 بامداد سهشنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی درگذشت. روحش شاد!
حسرت همیشگی
حرفهای ما هنوز ناتمام ...
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی !
پیش از آن که با خبر شوی !
لحظه عزیمت تو ناگزیز میشود
آی ...
ای دریغ و حسرت همیشگی !
ناگهان
چقدرزود
دیر میشود !
توازی ردّ ِ ممتّد ِ دو چرخ ِ یکی گردونه
در علفزار...
جز بازگشت به چه میانجامد
راهی که پیمودهام؟
به کجا؟
ساماناش کدام رُباط ِ بیسامانیست
با نهال ِ خُشکی کَجمَج
کنار ِ آبدانی تشنه، انباشته به آخال
درازگوشی سودهپُشت در ابری از مگس
و کجاوهیی درهمشکسته؟ ــ:
کجاست بارانداز ِ این تلاش ِ بهجانخریده به نقد ِ تمامت ِ عمر؟
کدام است دستآورد ِ این همه راه؟
کَرگوشان را
به چاووشی ترانهیی خواندن
و کوران را به رهآورد
عروسکانی رنگین از کولبار ِ وصلهبروصله برآوردن؟
خبر خوبی نبود اصلا فکر نمی کردم روزی همچین پیشنهاد گنده ای را به اون بدهند واون بلند نظر به نظر من کوتاه بین قضیه به این مهمی را رد کنه .یعنی اولین بار هم که دیدمش واقعا به مخم خطور نمی کرد اما چرا به همین راحتی تونسته کنارش بگذاره در هر صورت من به هوش این آدم ایمان دارم امیدوارم که اشتباه نکرده باشه الان تنهاست وکسی نیست که تنهاییش را باهاش شریک شه حتی .....اما من مدونم یکی هست .
این روزها به سرعت در گذر هستند متاسفانه ماها همش در حال در جا زدن هستیم.امیدوارم روزی برسد که ما کوتوله های پیش پا بین بزرگ شویم واندیشمند . برای بزرگ شدن باید دعا کرد واراده.
کسی با من در سخن بود من بی تفاوت به درون پراز فغان او از خیابان گذشتم خدایا چه باید کنم را به من بیاموزان.
بوف صادق را خواندم هم فهمیدم هم نه .اما الان حرفهای دیگری شاید در دلم سنگینی می کنند .شاید اگر ادمهای دور وبر ما کمی فقط کمی اهل مطالعه بودند ما انقدر غصه دار مسایل کوچک وبی ارزش نمی شدیم اگر در جامع اندکی سواد کتاب خوانی بود حتما ما امروز آدم های انسان تری می شدیم ذهنم در گیر کتاب صادق وبلقیس سلیمانی و اتفاقات پر از نامردی دیروز است.چرا ما حرف می زنیم وبعد زیرش چرا ما مینویسیم وبعد انکار می کنیم با این شلم شورباها من فهمیدم که هنوز به خود شناسی هم نرسیدم اره مطمینا نرسیدم . شاید الان فقط باید از بوف سه قطره خون و................نوشت دوباره شایدصدباره بوف را باید خواند.....................