-
نفس
دوشنبه 28 مردادماه سال 1387 16:39
منم بی صدا چون نفس صدای کسی نیست در این قفس
-
نگاه کن
شنبه 19 مردادماه سال 1387 11:55
نگاه کن اینک به نظاره نشسته ای دستان تو بوی پاییز گرفته است وآروزهای من زردگشته است خوب بنگر استیصال مرا
-
التهاب
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1387 17:21
روزهای در پیش روزهای زادن التهاب ماندن بی تالم رفتن ترس در جا خوردن روزهای در پیش من ودنیایی غم وتودر رویای قرص نانی بیشتر
-
مرگ
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1387 17:09
لحظه ها را سر می کشم بی التهاب پیش می روم لحظه ها تمام وقت مردن است
-
گره
یکشنبه 13 مردادماه سال 1387 14:44
ونگاهم اینجا در نگاه تو که سرشار تر از اشک من است بارها گرهی تلخ گرفت عاقبت در نظرم سایه آن ابر سیاست وپس آن لکه دل من سخت به دنبال گل خوشبختی است
-
میلاد
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 19:03
گریستم تا چه اندازه نمی دانم گویا از آمدن راضی نبودم وملول از آنکه مرا برای آمدن به حساب نیاورده اند آمدم بی آنکه بدانم ویا اینکه بخواهم ولی کنون که هستم می مانم می روم وتلاش می کنم که خوب باشم
-
همزبانترین
شنبه 5 مردادماه سال 1387 16:15
من از سکوت پنجره من از طراوت غمم هز ار بارگفته ام ولی صدا صدا نبود همان سکوت تلخ وسرد همان نگاه زهر خند همان عطوفت شنیع همان که من هزار بار برای همزبانترین نگاهها گفته ام
-
کمی
شنبه 5 مردادماه سال 1387 13:48
اعتراف می کنم کم آورده ام روزها هم با من در جدالند
-
پرواز
جمعه 4 مردادماه سال 1387 16:00
شاید این آغاز پایانی است وتو در اندیشه پرواز به آغازی دگر
-
تا فردا
جمعه 4 مردادماه سال 1387 15:54
درک تلخ این روزها فهم سخت فرداها ست سهم اندک ماندن این روزها… این روزها روزهای پایانی
-
هدیه
دوشنبه 31 تیرماه سال 1387 14:53
من ماند ه ام ویک دنیا تنهایی که به هیج کسش نمی توان هدیه کرد
-
هیچ
دوشنبه 31 تیرماه سال 1387 14:50
بی چراغ می روم بی هیچ می رهم از هر آنچه که مرا در برگیرد
-
رهایی
شنبه 29 تیرماه سال 1387 18:42
مهراس پیش رو تاریکی راهی است برای رهیدن تا طلوع راهی نیست
-
پیچ
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1387 21:41
جاده می پیچید ومن در خودم وتو در آسمانی دور
-
گور
شنبه 22 تیرماه سال 1387 13:11
سنگ را تراشیده اند به نام من خاک را کند ه ا ند برای من ومن مرده ام خدای من
-
انتها
شنبه 22 تیرماه سال 1387 13:06
دیدم آنگاه که به انتهای بن بست ترین کوچه رسیدم دیوارهایش از غم من کوتاهتر است
-
مردن
شنبه 22 تیرماه سال 1387 13:01
زمانه جیغ می کشد در این شلوغی غریب میان غربت صدا صدا صدای آشناست مرا چنین صدا مکن که بوی خاک می دهم
-
خط خطی
شنبه 22 تیرماه سال 1387 12:52
میان این همه خطوط میان هجمه های تلخ میان خاطرات سرد منم که باز می روم به من بگو نرو بمان
-
دور
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1387 14:00
برآنم که دور شوم تا جایی که دست خدا هم به من نرسد
-
نبودن
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1387 14:00
می خواهم نفهمم می خواهم نبینم می خواهم نشوم می خواهم لال شوم می خواهم نباشم تا شاید اندکی آسوده باشم
-
تاریک
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1387 13:55
تاریک است وسرد شاید خدا یادش رفته خورشید را بتاباند
-
اگهی
سهشنبه 18 تیرماه سال 1387 12:07
آگهی داده ام به روزنامه ها آخر خدایم را گم کرده ام
-
نگرد
دوشنبه 17 تیرماه سال 1387 11:48
دیشب گم شدم وتا هیچ وقت پیدا نمی شوم
-
زادن
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1387 14:05
من تبلور یک احساسم میان دو انسان من از سر اتفاقم نه از سر عشق من لذت آنی یک التماسم
-
گریه
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 16:14
آسمان لرزید وخدا هم گریه اش گرفت در زمین فرزندی بی مادر شد
-
دلم
یکشنبه 9 تیرماه سال 1387 17:26
این روزها شانه هایم خسته است دلم را به دوش می کشم هر صبح تاشب
-
تسلیت
شنبه 8 تیرماه سال 1387 11:50
خیل اندکی مانده اند پیشاپیش برای روزنامه تسلیتی بفرستم چندی دیگر هوا را هم از ما در یغ می کنند
-
قافله
جمعه 7 تیرماه سال 1387 15:40
رهسپار آرزوهایت شدی ومن جا مانده در قافله تکرار هایم
-
کوبه
جمعه 7 تیرماه سال 1387 15:13
کوبه به دست بر کدامین در خواهی کوفت آنجا که به انتهای یک بن بست می رسی وهیچ دری در آن نیست
-
بی صدا
دوشنبه 3 تیرماه سال 1387 13:18
آنگاه که کلام به پایان می رسد نوشتن آغاز می شود