تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

قاصدک


 قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
 از کجا وز که خبر آوردی ؟
  خوش خبر باشی ، اما ،‌اما
 گرد بام و در من
  بی ثمر می گردی
 انتظار خبری نیست مرا
  نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
 برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
  برو آنجا که تو را منتظرند
  قاصدک
 در دل من همه کورند و کرند
  دست بردار ازین در وطن خویش غریب
  قاصد تجربه های همه تلخ
  با دلم می گوید
  که دروغی تو ، دروغ
  که فریبی تو. ، فریب
  قاصدک 1 هان ، ولی ... آخر ... ای وای
  راستی آیا رفتی با باد ؟
 با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
 راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
 مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
  در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
  قاصدک
 ابرهای همه عالم شب و روز
  در دلم می گریند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد