تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

انتظار

کم کمک باید رفت

باید فراموش کرد

من شاید امروز را مهمان باشم

باکوچکترین مهربانی خواهم رفت

در پی ان خواهم گریخت

مدتهاست در پی آرامشم

این خانه آوارشده است

کارش تمام شد

شاید اشتباه کرده ام

اما نه باید تا پایان این مسیر هزار راهه رفت

بی هیچ گفت وگویی

وبه پشت سر هم نگاهی نکرد

در انتهای جاده هیچ کس مرا انتظار نمی کشد

فرصت اندک است

این راهها به ناکجا اباد میرسد

امروز شاید اخرین روز است

شاید ان لحظه مقرر فرارسیده باشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد