تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

قطار

قطار می رود

تو می روی

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام که سالهای سال در انتظار تو

کنار این قطار ایستاده ام

و هم چنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام ...

 

 

مرا به جشن تولد فرا خوانده بودند

پس چرا سر از

مجلس ختم در آورده ام ؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نورا شنبه 17 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 03:08 ب.ظ

به خاطر قوز قرنیه ات !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد