تکراری

حرف های ناگفته

تکراری

حرف های ناگفته

چسب زخم


آنقدرها زخم خورده ایم
که در آشپزخانه مان
یک بسته چسب داشته باشیم
آنقدرها پیامبر دیده ایم
که ادّعاى شاعربودن بکنیم
من وتو باهم یک نسبت خونی داریم
تو زخم هایت را شعر می کنی
من هم با شعر روحم را پانسمان می کنم
چه فرقی می کند
که چند زخم در کتاب می آید؟
زخم که آیه نیست
منظور من این است:
همیشه سهم من از رگ، چاقو بود
امّا هرگز نخواستم از من
زخمى به شعرهایت برسد
این شعر
شعر یک زن زخمی است
آن را به تو تقدیم می کنم
می خواستم بگویم:
مواظب زخم هایت باش
قبل از کهنه شدن حتما
آن ها را چاپ کن!


 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهروز شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.hani1385.blogfa.com

جالب بود و هست...
سلام

نغمه یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:40 ب.ظ

خیلی خوب بود دختر!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد